
بر مبنای گزارش رسانه های همگانی، حامدکرزی رییس جمهور پیشین و ناکام افغانستان اخیرا گفته است که او هر روز با محمد اشرف غنی رییس جمهور کنونی کشور دیدار می کند و در مسائل مهم کشوری به او مشوره می دهد.
با توجه به پیشینه کاری و توطئه سازی جناب کرزی در سیزده سال گذشته به خصوص در انتخابات های ریاست جمهوری و پارلمانی و به ویژه انتخابات ریاست جمهوری اخیر که در تقلبکاری و جعل بی سابقه و ریکورد شکن بود، عدم تشکیل کابینه نیز از برکت و خیر مشوره های جناب ایشان به رییس جمهور غنی باشد.
او که دست دوستی با طالبان داده و آنان را برادر خواند و در برابر تحرکات و حملات تروریستی آنان سکوت پیشه کرد و در نتیجه کشور را به بحرانی کشانید که بیرون ساختن آن هزینه های سنگین می طلبد، معلوم نیست که چه مشوره ای به آقای غنی خواهد داد؟
تا آنجا که بر می آید اعطای عنوان مخالفان سیاسی به گروه طالبان ازسوی آقای رییس جمهور غنی نیز برخواسته از مشوره های همایونی حضرت کرزی باشد. فردی که با عدم تدبیر و مدیریت ضعیف و ناسالمش هزاران خانواده را به سوگ نشانید و دروازه های کشور را عملا به روی تروریزم بین المللی گشود و با فرمان های ویژه و با استفاده از صلاحیت های بادآورده خویش دروازه های زندان ها را به روی کسانی گشود که دست های شان تا آرنج به خون مردم بیگناه افغانستان آلوده بود و هم اکنون در خطوط اول جبهه در برابر نیروهای امنیتی افغان مقابله می کنند و دست به کشتار و وحشت می زنند.
کرزی در بخشی از صحبت هایی که با خبرگزاری رویترز نموده گفته است با آنکه چهار ماه است که سِمَت اجرایی ندارم اما هنوز خود را پاسخگوی سیاست های افغانستان می دانم؛ انگار ایشان فراموش کرده اند که در سیزده سال گذشته و در زمان زمامداری توام با فساد و تقلب و انحصار گرایی خودش چه گُلی را به آب دادند که اکنون به عنوان مشاور رییس جمهور غنی دسته اش کنند.
او همچنان دیدار روزانه اش با رییس جمهور غنی را لذت بخش دانسته مساله ای که خالی از لطف شاعرانه نیست. وزیری چنین شهریاری چنان؟!
کرزی در این مصاحبه همچنان به تخیل پردازی زده و گفته است با وجود دور شدن از ریاست جمهوری ، در زندگی اش تغییری رو نما نشده و همچنان به دیدارهایش با بزرگان و نخبگان کشور ادامه می دهد. زیبا بود که ایشان نگاهی به عقب و به سیزده سال کارنامه سیاه خویش می انداختند و می دیدند که چه ارمغانی برای این ملت داشته و چه میراثی از خود بر جا گذاشته اند که امروز از دیدار با بزرگان آنان سخن می گوید؟
او که خود از یمن حمایت های جوانمردانه غرب و به ویژه ایالات متحده امریکا به اریکه قدرت رسید و سیزده سال تمام ارگ ریاست جمهوری را به کانون توطئه های پنهان و پیدای خویش تبدیل نمود، در آخرین ماه های حکمروایی اش در برابر حامیان خویش قد علم نمود و سخن از آزادی و آزادگی گفت. مساله ای که دستکم به سیمای ایشان برابر نمی آید.
کرزی همچنان و در بخشی دیگر از سخنانش جنگ افغانستان را تحمیلی و خارجی دانسته و تاکید کرده است که این جنگ ، جنگ مردم افغانستان نیست. اما گویا جناب ایشان فراموش کرده اند عاملان همین جنگی را که ایشان امروز آن را خارجی می دانند برادران خودش بود. برادرانی که از هیچ خیانت و جنایتی در برابر مردم افغانستان دریغ نکرده و رییس جمهور کرزی هم از هیچ خدمتی در حق ایشان چشم نپوشیدند.
او امریکا و پاکستان را عاملان اصلی جنگ در افغانستان عنوان نموده و یگانه راه تامین ثبات در افغانستان را همکاری صادقانه این کشورها در تامین صلح دایمی در افغانستان دانسته است. در این صورت می توان به صراحت از جناب ایشان پرسید که آقای کرزی شما در سیزده سال گذشته شخص اول این کشور بودید، چرا مسوولیت خود را در برابر مردم افغانستان انجام ندادید و هیچگاهی به عنوان زعیم و نماینده و رهبر مردم سخنی نگفتید و عملی نکردید و بر عکس همواره کسانی را از خود دانستید که دشمن مردم بودند و هستند.
با اینهمه می توان تاکید کرد که نزدیکی بیش از حد کرزی به آقای غنی می تواند نگران کننده باشد زیر همان مقوله قدیمی که می گوید مار بد بِهتر از یار بد است به جناب ایشان صدق می کند. آنهم در شرایط و وضعیتی که کشور عملا به رکود کشانیده شده و مردم به سختی لقمه نانی به دست می آورند و با وجود فشار های ملی و بین المللی رییس جمهور غنی برای معرفی کابینه امروز و فردا می کند بی هیچ اعتنا و توجهی به مردم و مشکلاتی که دست و گریبان هستند.
بهترین گزینه برای محمد اشرف غنی رییس جمهور حکومت وحدت ملی این است که هر چه سریعتر خودش را خیر چنین مشاور اعظمی نجات دهد پیش از آن که کار از کار بگذرد و به راهی کشانیده شود که به مراتب بدتر و بی فرجامتر از بیراهه ای بود که کرزی رفت و ملتی را با خود به تباهی کشانید.
کرزی شخصی که راحتش را در نا امنی و قدرتش را در ضعف اداره ای می دانست که خود در راس آن قرار داشت چگونه تحمل خواهد کرد اداره ای کارا و مقتدر و مردمی و قانونگرا ایجاد شود و در پرتو آن سیاه کاری های وی برای همگان روشن و هویدا و برملا گردد.
بر همین اساس ایجاب می کند که آقای غنی با استفاده از دانش و تجربه و نبوغ منحصر به فردی که دارند برنامه های کاری اش را خودش و با ابتکار خودش تدوین و تطبیق نمایند در غیر آن همان آش خواهد و همان کاسه ای که در دستان کرزی صاحب باشد.